هروز برای تو نامه مینویسم
در کنار شاپرکی که تورو یادمن میاندازه
اونو به باد میسپارم تا شاید روزی اونو به تو رسوند
حرفامو که روم نشد رودرو بهت بگم
ای باد نامه رو برسون بهش شاید
این جوری حرفامو بتونم بهت گفته باشم
تو نامه نوشتم که:
الان وقتی این نامه رو میخونی من از دنیا رفته ام اما این بدون که یه زمانی تمام دل خوشی زندگیم دیدن روی تو بود ولی زمان این دل خوشی ازم گرفت در روزگار سخت خدمت تنها چیزی که من رو آروم میکرد نام تو یاد تو بود
تنها مرحم دل تنها اسم تو بود ولی دیگه ازت خبری نداری شاید تو الان من دیگه نمیشناسی شاید ولی خوش به حالت که من فراموش کردی هروز که میگذره یادت مثل آتش فشان از اعماق دل من فوران میکنه و من بی قرار تر از دیروز میشم
دیگه می خوام از این دنیا برم آخه دنیایی که تورو حتی تو خواب نبینم به چه درد من میخورم هروز مثل دیونه ها اسمت بی اختیار میارم آخه تنها دل خوشیم تو زندگی تو بودی
عاشق همیشگی تو تنها ترین تنهای دنیا
نظرات شما عزیزان:
نظرات